زناشویی

چرا گاهی در روابط احساس می‌کنیم که به هدف نمی‌رسیم؟ 15 نکته

احساس گیر افتادن در یک رابطه، گویی در حال دویدن درجا هستیم، تجربه‌ای ناخوشایند و رایج است. این احساس می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد که شناخت آنها اولین قدم برای تغییر این وضعیت است. در این مطلب، به 15 نکته کلیدی می‌پردازیم که می‌توانند علت این حس باشند:

  • عدم تعریف مشترک از اهداف رابطه:

    شاید شما و طرف مقابلتان، اهداف متفاوتی از این رابطه داشته باشید. مثلا یکی به دنبال تعهد طولانی مدت و دیگری به دنبال یک رابطه کوتاه مدت باشد.
  • نداشتن ارتباط موثر:

    اگر نتوانید به طور شفاف و با صداقت با یکدیگر صحبت کنید، سوء تفاهم‌ها انباشته شده و مانع پیشرفت رابطه می‌شوند.
  • عدم همدلی و درک متقابل:

    ناتوانی در درک دیدگاه‌ها و احساسات یکدیگر، منجر به دلخوری و فاصله عاطفی می‌شود.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • ترس از آسیب پذیری:

    اگر از نشان دادن ضعف‌ها و آسیب پذیری‌های خود بترسید، نمی‌توانید یک رابطه عمیق و صمیمی برقرار کنید.
  • عدم تلاش کافی برای حفظ و بهبود رابطه:

    روابط نیاز به تلاش و سرمایه‌گذاری مداوم دارند. اگر فقط انتظار داشته باشید که همه چیز خود به خود درست شود، احتمالاً ناامید خواهید شد.
  • وجود الگوهای رفتاری مخرب:

    رفتارهایی مانند کنترل‌گری، انتقاد مداوم، یا بی‌احترامی، می‌توانند رابطه را به سمت نابودی سوق دهند.
  • مشکلات حل نشده‌ی گذشته:

    اگر زخم‌های گذشته به طور کامل التیام نیافته باشند، می‌توانند بر روابط فعلی شما تاثیر بگذارند.
  • انتظارات غیر واقعی:

    اگر از طرف مقابلتان انتظار داشته باشید که تمام نیازهای شما را برآورده کند، یا رابطه را بدون نقص و مشکل تصور کنید، حتماً ناامید خواهید شد.
  • عدم پذیرش مسئولیت:

    اگر همیشه تقصیر را به گردن طرف مقابل بیندازید و از پذیرش سهم خود در مشکلات رابطه خودداری کنید، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
  • فقدان مرزهای سالم:

    اگر مرزهای شخصی خود را مشخص نکنید و به دیگران اجازه دهید از آنها عبور کنند، ممکن است احساس کنید که در رابطه خود گم شده‌اید.
  • وابستگی ناسالم:

    اگر به طرف مقابلتان وابسته باشید و بدون او احساس ناتوانی و تنهایی کنید، نمی‌توانید یک رابطه سالم و برابر داشته باشید.
  • عدم تطابق ارزش‌ها و باورها:

    اگر در مسائل اساسی زندگی دیدگاه‌های بسیار متفاوتی داشته باشید، ممکن است در طولانی مدت دچار اختلاف و درگیری شوید.
  • تاثیر عوامل خارجی:

    مشکلات مالی، فشارهای کاری، یا اختلافات خانوادگی، می‌توانند بر رابطه شما تاثیر منفی بگذارند.
  • رشد فردی متفاوت:

    ممکن است شما و طرف مقابلتان در مسیرهای متفاوتی در حال رشد و تکامل باشید و دیگر نتوانید با هم هماهنگ شوید.
  • عدم اولویت قرار دادن رابطه:

    اگر رابطه را در اولویت‌های زندگی خود قرار ندهید و به اندازه کافی به آن توجه نکنید، ممکن است کم کم از بین برود.

بررسی این نکات و پیدا کردن نقاط ضعف در روابطتان، می‌تواند به شما در بهبود و پیشرفت آن کمک شایانی کند.

چرا گاهی در روابط احساس می‌کنیم که به هدف نمی‌رسیم؟

۱. انتظارات غیرواقعی

یکی از دلایل اصلی احساس عدم موفقیت در روابط، داشتن انتظارات غیرواقعی از طرف مقابل و خود رابطه است. ما اغلب تحت تأثیر فیلم‌ها، رمان‌ها و تصورات کاملا مطلوب خود، تصاویری خیالی از یک رابطه در ذهن می‌سازیم که با واقعیت فاصله زیادی دارد. وقتی انتظارات ما با واقعیت منطبق نباشد، ناامیدی و احساس ناکامی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. انتظار داشتن یک رابطه بی‌نقص و بدون چالش، یا تصور اینکه طرف مقابل باید تمام نیازهای ما را بدون هیچ زحمتی برآورده کند، نمونه‌هایی از این انتظارات غیرواقعی هستند. به جای تمرکز بر کاملا مطلوب‌ها، سعی کنید انتظارات منطقی و واقع‌بینانه‌ای از رابطه و طرف مقابل داشته باشید. پذیرش نقص‌ها و تلاش برای درک و حل مشکلات به جای انکار و نادیده گرفتن آنها، کلید موفقیت در هر رابطه‌ای است.

۲. عدم ارتباط مؤثر

ارتباط مؤثر، سنگ بنای هر رابطه سالم و موفقی است.بدون توانایی برقراری ارتباط باز و با صداقت، درک نیازها، احساسات و انتظارات طرف مقابل غیرممکن خواهد بود.عدم توانایی در بیان واضح و روشن احساسات و نیازها، گوش ندادن فعال به طرف مقابل، سوءتفاهم‌ها و تعبیرهای نادرست از صحبت‌ها، همگی می‌توانند منجر به بروز مشکلات و احساس عدم موفقیت در رابطه شوند.ارتباط مؤثر نیازمند تمرین و تلاش آگاهانه است.باید یاد بگیریم که چگونه احساسات خود را به طور سازنده بیان کنیم، به حرف‌های طرف مقابل با دقت گوش دهیم و سعی کنیم دیدگاه او را درک کنیم.

در ضمن، باید یاد بگیریم که چگونه در مورد مشکلات و اختلاف‌نظرها به طور مسالمت‌آمیز و محترمانه صحبت کنیم، بدون اینکه به طرف مقابل حمله کنیم یا او را مقصر بدانیم.بهره‌گیری از زبان “من” به جای زبان “تو”، تمرکز بر بیان احساسات خود به جای انتقاد از طرف مقابل، و تلاش برای یافتن راه‌حل‌های مشترک، از جمله تکنیک‌های مهم در ارتباط مؤثر هستند.اگر در برقراری ارتباط مؤثر با طرف مقابل مشکل دارید، کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس می‌تواند بسیار مفید باشد.

۳. عدم شناخت کافی از خود

قبل از اینکه بتوانیم یک رابطه سالم و موفق داشته باشیم، باید خودمان را به خوبی بشناسیم.شناخت نقاط قوت و ضعف، ارزش‌ها، نیازها، اهداف و آرزوهایمان، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم در یک رابطه به طور اصیل و با صداقت عمل کنیم.اگر شناخت کافی از خود نداشته باشیم، ممکن است در انتخاب شریک زندگی دچار اشتباه شویم، نیازهای خود را نادیده بگیریم یا در رابطه نقش‌هایی را بازی کنیم که با شخصیت واقعی ما سازگار نیستند.خودآگاهی یک فرآیند مادام‌العمر است.باید به طور مداوم در مورد خودمان فکر کنیم، احساسات و رفتارهای خود را تجزیه و تحلیل کنیم و سعی کنیم خودمان را بهتر بشناسیم.

مدیتیشن، نوشتن خاطرات، و کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس می‌تواند در این فرآیند به ما کمک کند.

وقتی خودمان را بشناسیم، می‌توانیم نیازهای خود را به طور واضح بیان کنیم، از مرزهای خود محافظت کنیم و در رابطه احساس امنیت و رضایت بیشتری داشته باشیم.

۴. عدم تطابق ارزش‌ها و اهداف

تطابق ارزش‌ها و اهداف، یکی از عوامل مهم در موفقیت بلندمدت یک رابطه است.اگر ارزش‌ها و اهداف ما با طرف مقابل تفاوت‌های اساسی داشته باشد، ممکن است در طول زمان با مشکلات جدی مواجه شویم.ارزش‌ها، اصول و اعتقاداتی هستند که برای ما اهمیت زیادی دارند و زندگی ما را هدایت می‌کنند.اهداف، آرزوها و برنامه‌هایی هستند که برای آینده خود داریم.اگر مثلا یکی از طرفین ارزش زیادی برای خانواده قائل باشد و دیگری بیشتر به پیشرفت شغلی اهمیت دهد، ممکن است در مورد مسائل مهم زندگی مانند تربیت فرزندان، نحوه گذراندن اوقات فراغت و اولویت‌بندی مسائل مالی با مشکل مواجه شوند.

قبل از اینکه وارد یک رابطه جدی شوید، سعی کنید در مورد ارزش‌ها و اهداف خود با طرف مقابل صحبت کنید و ببینید که آیا تطابق کافی بین آنها وجود دارد یا خیر.

البته، لزومی ندارد که تمام ارزش‌ها و اهداف شما با هم یکسان باشند.اما باید در مورد مسائل اساسی توافق نظر داشته باشید و بتوانید به یکدیگر احترام بگذارید.

۵. ترس از صمیمیت

ترس از صمیمیت، یکی از موانع رایج در روابط عاطفی است. افرادی که از صمیمیت می‌ترسند، ممکن است در برقراری ارتباط عمیق و معنادار با دیگران مشکل داشته باشند و از نزدیک شدن بیش از حد به طرف مقابل اجتناب کنند. ترس از صمیمیت می‌تواند ناشی از تجربیات تلخ گذشته، احساس ناامنی، ترس از آسیب دیدن یا ترس از طرد شدن باشد. افرادی که از صمیمیت می‌ترسند، ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهند که مانع از ایجاد یک رابطه عمیق و پایدار شود. مثلا ممکن است از بیان احساسات خود خودداری کنند، به سرعت وارد رابطه نشوند، بهانه‌جویی کنند یا به طور ناخودآگاه طرف مقابل را از خود دور کنند. غلبه بر ترس از صمیمیت نیازمند زمان، صبر و تلاش آگاهانه است. کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس می‌تواند در این مسیر بسیار مفید باشد.

۶. الگوهای رفتاری ناسالم

الگوهای رفتاری ناسالم، عادت‌های مخربی هستند که در روابط ما تکرار می‌شوند و مانع از ایجاد یک رابطه سالم و موفق می‌شوند. این الگوها می‌توانند شامل رفتارهای کنترل‌گرایانه، پرخاشگرانه، منفعلانه-پرخاشگرانه، وابسته یا اجتنابی باشند. الگوهای رفتاری ناسالم معمولاً در دوران کودکی یا نوجوانی شکل می‌گیرند و ریشه در تجربیات خانوادگی و روابط گذشته دارند. شناسایی و تغییر الگوهای رفتاری ناسالم کار آسانی نیست. اما با خودآگاهی، تلاش آگاهانه و کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس می‌توان این الگوها را تغییر داد و رفتارهای سالم‌تری را جایگزین آنها کرد. مثلا اگر در روابط گذشته خود الگوی وابسته بودن را تجربه کرده‌اید، باید تلاش کنید تا استقلال و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و یاد بگیرید که چگونه به تنهایی احساس شادی و رضایت داشته باشید. بهبود روابط زناشویی

۷. عدم تعهد

تعهد، یکی از ارکان اصلی یک رابطه پایدار و موفق است. تعهد به معنای پذیرفتن مسئولیت‌های رابطه، تلاش برای حفظ و تقویت آن و وفادار ماندن به طرف مقابل است. عدم تعهد می‌تواند به دلایل مختلفی مانند ترس از تعهد، عدم آمادگی برای یک رابطه جدی، عدم اطمینان به طرف مقابل یا وجود گزینه‌های دیگر رخ دهد. اگر یکی از طرفین به رابطه متعهد نباشد، ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهد که نشان‌دهنده عدم تمایل او به سرمایه‌گذاری در رابطه باشد. مثلا ممکن است از صحبت کردن در مورد آینده رابطه خودداری کند، وقت کافی برای طرف مقابل نگذارد یا به راحتی به روابط دیگر فکر کند. بدون تعهد، رابطه نمی‌تواند به طور کامل شکوفا شود و در طول زمان دچار فرسودگی و از هم گسیختگی خواهد شد.

۸. عدم بخشش

بخشش، توانایی رها کردن خشم، رنجش و ناراحتی ناشی از اشتباهات و آسیب‌هایی است که در رابطه رخ داده است. عدم بخشش می‌تواند منجر به ایجاد کینه و نفرت شود و رابطه را مسموم کند. همه ما در روابط خود اشتباه می‌کنیم و به یکدیگر آسیب می‌رسانیم. مهم این است که بتوانیم اشتباهات خود را بپذیریم، از طرف مقابل عذرخواهی کنیم و او را ببخشیم. بخشش به معنای فراموش کردن نیست. بلکه به معنای رها کردن احساسات منفی و اجازه دادن به خود و طرف مقابل برای پیشرفت و رشد است. بخشش یک فرآیند زمان‌بر است و نیازمند تلاش آگاهانه است. اما مزایای آن برای رابطه بسیار زیاد است. بخشش می‌تواند به بهبود ارتباط، افزایش صمیمیت و ایجاد یک رابطه سالم‌تر و قوی‌تر کمک کند.

۹. مقایسه با دیگران

مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، یکی از اشتباهات رایج است که می‌تواند منجر به ناامیدی و نارضایتی شود. ما اغلب تحت تأثیر رسانه‌های اجتماعی، تصاویر ایده‌آلیزه شده از روابط دیگران را می‌بینیم و فکر می‌کنیم که رابطه ما به اندازه کافی خوب نیست. هر رابطه‌ای منحصر به فرد است و دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود است. مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، فقط باعث ایجاد احساس حسادت، ناامنی و نارضایتی می‌شود.

۱۰. عدم قدردانی

قدردانی، قدر دانستن و ابراز سپاسگزاری برای چیزهای خوبی است که در رابطه وجود دارد. عدم قدردانی می‌تواند منجر به ایجاد احساس ناامنی و نارضایتی در طرف مقابل شود. همه ما دوست داریم که مورد قدردانی قرار بگیریم و بدانیم که تلاش‌هایمان برای طرف مقابل ارزشمند است. ابراز قدردانی می‌تواند به سادگی گفتن “متشکرم” برای یک کار کوچک باشد یا به پیچیدگی نوشتن یک نامه عاشقانه. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران مهم این است که به طور منظم و با صداقت از طرف مقابل برای کارهایی که انجام می‌دهد قدردانی کنید و به او نشان دهید که چقدر برایتان مهم است.

۱۱. عدم اختصاص وقت کافی به رابطه

روابط نیاز به وقت و توجه دارند. اگر وقت کافی برای رابطه خود اختصاص ندهیم، ممکن است احساس تنهایی، دوری و عدم ارتباط با طرف مقابل کنیم. مشغله‌های زندگی، کار، خانواده و دوستان می‌تواند وقت آزاد ما را پر کند و باعث شود که رابطه خود را در اولویت قرار ندهیم. برای حفظ یک رابطه سالم و موفق، باید به طور منظم وقت مشخصی را برای گذراندن با طرف مقابل اختصاص دهیم. این وقت می‌تواند شامل قرارهای عاشقانه، گفتگوهای صمیمانه، فعالیت‌های مشترک یا حتی صرفاً گذراندن وقت در کنار هم باشد.

۱۲. عدم حل مسائل به طور سازنده

در هر رابطه‌ای، اختلاف نظر و مشکل وجود دارد. مهم این است که بتوانیم این مسائل را به طور سازنده حل کنیم، بدون اینکه به یکدیگر آسیب برسانیم یا رابطه را تخریب کنیم. عدم حل مسائل به طور سازنده می‌تواند منجر به ایجاد کینه، خشم و رنجش شود و رابطه را مسموم کند. برای حل مسائل به طور سازنده، باید یاد بگیریم که چگونه به حرف‌های طرف مقابل با دقت گوش دهیم، دیدگاه او را درک کنیم و به طور مسالمت‌آمیز و محترمانه با یکدیگر صحبت کنیم. در ضمن، باید یاد بگیریم که چگونه در مورد احساسات خود به طور با صداقت و سازنده صحبت کنیم، بدون اینکه به طرف مقابل حمله کنیم یا او را مقصر بدانیم.

۱۳. نادیده گرفتن نیازهای جنسی

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران صمیمیت جنسی، یکی از جنبه‌های مهم یک رابطه عاطفی است. نادیده گرفتن نیازهای جنسی می‌تواند منجر به ایجاد نارضایتی، ناامنی و دوری در رابطه شود. نیازهای جنسی هر فرد متفاوت است. مهم این است که بتوانیم در مورد نیازهای خود با طرف مقابل صحبت کنیم و به نیازهای او نیز احترام بگذاریم. اگر در رابطه جنسی خود مشکل دارید، کمک گرفتن از یک متخصص یا مشاور جنسی می‌تواند بسیار مفید باشد.

۱۴. عدم حفظ استقلال فردی

در یک رابطه سالم، هر فرد باید استقلال فردی خود را حفظ کند. وابستگی بیش از حد به طرف مقابل می‌تواند منجر به ایجاد احساس خفگی، ناامنی و نارضایتی شود. برای حفظ استقلال فردی، باید به فعالیت‌هایی که به آنها علاقه دارید ادامه دهید، با دوستان خود در ارتباط باشید و برای خود وقت بگذارید.

۱۵. تغییرات ناگهانی در زندگی

تغییرات ناگهانی و بزرگ در زندگی، مانند از دست دادن شغل، بیماری جدی یا نقل مکان به شهر دیگر، می‌تواند فشار زیادی را بر رابطه وارد کند. در این شرایط، باید با یکدیگر همدل و صبور باشید و به یکدیگر کمک کنید تا با این تغییرات سازگار شوید. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران در ضمن، ممکن است نیاز داشته باشید که از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید تا بتوانید به طور مؤثر با این چالش‌ها مقابله کنید.

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. گاهی موضوع تعارض ارزش ها در روابط آنقدر ظریف است که حتی متوجهش نمی شویم. من سال ها فکر می کردم مشکل اصلی ارتباطی است تا اینکه فهمیدم تفاوت دیدگاه ها نسبت به آزادی فردی است. بحث سر میزان وقت گذاشتن برای دوستان و خانواده هر طرف بود. این موضوع مثل کوه یخی است که بخش کوچکی از آن را در مشاجرات می بینیم اما حجم عظیمی از تفاوت نگرش در زیر آب پنهان است.

    یکی از بخش هایی که کمتر تحلیل می شود نقش ترس در شکل دادن به روابط است. نه فقط ترس از آسیب دیدن یا طرد شدن، بلکه ترس از رشد کردن و تغییر است. بعضی روابط نه به خاطر مشکلات بیرونی که به دلیل ترس یکی از طرفین از تغییر خودش متوقف می شود. این توقف گاهی آنقدر نامحسوس اتفاق می افتد که فرد متوجه نمی شود چرا احساس رکورد دارد.

    مساله دیگری که در عمل دیده ام این است که اختلاف در سطح انرژی عاطفی افراد می تواند رابطه را مختل کند. یکی ممکن است نیاز به مکالمه عمیق و طولانی داشته باشد درحالی که دیگری ترجیح می دهد مسائل را سریع حل کند. این تفاوت اگر شناسایی نشود منجر به این می شود که هر دو طرف احساس کنند حرفشان شنیده نشده است.

    در روابطی که دچار چرخه تعارض می شوند متوجه شدم معمولا یک الگوی مخفی وجود دارد: همزمانی گرسنگی و سیری عاطفی. یکی می خواهد بیشتر بگیرد درحالی که دیگری حس می دهد بیش از حد داده است. این عدم تعادل اگر شناسایی نشود منجر به رنجش های عمیق می شود بدون اینکه کسی دقیقا بداند مشکل از کجا شروع شده است.

    جالب است که گاهی مشکل نه در نداشتن مهارت های ارتباطی که در زمان بندی استفاده از آنهاست. تجربه به من نشان داده صحبت درباره برخی مسائل در شرایط نادرست می تواند به جای حل مشکل آن را پیچیده تر کند. حساسیت به زمان مناسب برای گفتگوها مهارتی است که به مرور شکل می گیرد.

    در روابط بلندمدت یک تغییر نامحسوس اما مهم رخ می دهد: انتقال از عشق رمانتیک به عشق انتخابی. بسیاری نمی دانند این انتقال طبیعی است و احساس می کنند رابطه شان سرد شده درحالی که صرفا در حال تغییر شکل است. مشکل وقتی شروع می شود که این تغییر به عنوان نشانه شکست رابطه تفسیر شود.

    مطالب این سایت را دنبال می کنم چون تحلیل هایش از سطح کلیشه های رایج فراتر می رود. جستجوی عبارت مشابه در منابع دیگر معمولا به توصیه های تکراری منتهی می شود درحالی که اینجا عمق تحلیل متفاوت است. مطالبی که خواندم نشان می دهد مشکل روابط اغلب در جایی غیر از آنچه فکر می کنیم ریشه دارد.

  2. من یه مدت فکر می کردم مشکل از رابطه است، بعد فهمیدم مشکل از توقعم بود که زیادی بود. حالا سعی می کنم کمتر توقع داشته باشم و بیشتر لذت ببرم.

    یک بار با همین مقایسه کردن رابطه ام رو خراب کردم، وقتی دست از مقایسه برداشتم زندگی بهتر شد.

    وقتی یاد گرفتم به جای غر زدن در مورد کمبودها، روی خوبی ها تمرکز کنم، رابطه ام آروم تر شد.

    اشتباه بزرگی که کردم این بود که فکر می کردم طرف مقابلم باید ذهنم رو بخونه، الان می فهمم حرف زدن چقدر می تونه ساده تر کنه همه چیز رو.

    یه روز فهمیدم بیشتر دعواهامون بخاطر اینه که به حرف هم گوش نمی دیم، از اون روز سعی می کنیم قبل از حرف زدن گوش بدیم.

    من یه زمانی هرچیزی رو نگه می داشتم تو دلم، بعد کلی کینه جمع شد. الان سعی می کنم راحت تر بگم و راحت تر ببخشم.

    یه اشتباهی که داشتم این بود که فکر می کردم رابطه باید همش شاد باشه، بعد فهمیدم زندگی بالا و پایین داره و این طبیعیه.

    می دیدم بعضی ها تو رابطه هاشون خوشحالن و فکر می کردم مشکلی داریم، ولی بعد فهمیدم هر رابطه ای قصه خودش رو داره.

    وقتی برای اولین بار به جای عصبانی شدن گفتم “ناراحتم” طرف مقابلم بهتر متوجه شد و دعوامون تموم شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا